مداح و دکتر
سوژه مان«میثم مطیعی» است نه شعری که خواند. پس بیایید همین اول مطلب قرار بگذاریم کاری به شعر خوانده شده در مراسم نماز عید فطر نداشته باشیم ، نقدش نکنیم ، به وزن و ردیف و قافیه اش کاری نداشته باشیم و از تفسیر و تحلیلش هم پرهیز کنیم. در عوض یادمان باشد «میثم مطیعی» شاعر نیست و البته بیشتر از مداح بودن از جمله جوانان انقلابی و تحصیلکرده هایی است که به مداحی نیز علاقه دارد. سال 89 در مقطع دکتری دانشگاه امام صاد(ع) – رشته قرآن و حدیث - پذیرفته شده و شهریور سال 94 از رساله دکتری اش در این دانشگاه دفاع کرده است.
دستهای پر و خالی
تعارف که نداریم . تا همین چند سال پیش از کج رفتن برخی مداحان کوچه و بازاری ، اباحه گری و ابتذال و مشکلات عرصه مداحی در عزاداری ها و جشن هایمان می گفتیم. دلمان لک زده بود برای «شعور» ی که می گفتیم جایش در نوحه خوانی های پرشور رایج خالی است . از نبود «نگاه نو» و نبودن آدمهایی که طرحی نو در این عرصه در بیندازند گلایه داشتیم . از فقر شعری و ادبی نوحه هایمان حرف می زدیم و خلاصه زنگ خطر به بیراهه رفتن را به صدا در آورده بودیم. شاید همین زنگ خطر و هشدارهای رهبری و ... بود که اثر گذاشت و جوانترهایی که نه اسمی بودند و نه رسمی پا به این عرصه گذاشتند. یکی شان «میثم مطیعی» که نخستین بار اربعین سال 90 در حضور رهبری خواند و به چشم همه آمد. دستش از عنوان و اسم و رسم و تجربه خالی بود ولی خواندنش پر بود از شور و البته شعور.
معجزه انقلاب
همین حالا هم اگر بگردید ، میان اسم و رسم دارهای عالَم مداحی بعید به نظر می رسد آقای دکتر پیدا کنید. درس خوانده و دانشگاه رفته ، چرا، اما دکتر بودن «میثم» انگار در این عالم نوبر است. بنابراین جای تعجب ندارد که نوحه هایش و یا آنچه که می خواند علاوه بر نوگرایی ، پر باشد از مضامین حساب شده وقابل قبول انقلابی و ادبی. می گویند بسیاری از مقاتل را از حفظ دارد و به دلیل تحصیلاتش ، می تواند به آسانی «مقتل» را به عربی و البته با صدای خوشی که دارد بخواند. رهبر انقلاب نیز به همین دلایل پس از نخستین مداحی رسمی و جدی اش ، گفتند: «آن چیزی که ما از مداحی سراغ داریم ، دقیقاً همین چیزی بود که ایشان امروز اجرا کرد ... این از معجزات انقلاب است که یک دانشجوی دکتری ، مداح اهل بیت است ».
شاگرد « آقا مجتبی» نیستم
دکتر شدنش شاید برگردد به یکی دو سال پیش و شهرتش هم به پنج یا شش سال پیش ، مداحی و خواندنش اما عمر بیشتری دارد. مسجد جامع بازار تهران و علاقمندانش ، شبهای قدر، نشستن پای درس و بحث های اخلاقی «آقا مجتبی تهرانی» و پس از آن جوشن کبیر و روضه خوانی های «مطیعی» را خیلی خوب به یاد دارند. اینجا و آنجا او را شاگرد « آقا مجتبی تهرانی» معرفی کرده و می کنند اما خودش چند سال پیش گفته است: « مانند خیلی های دیگر یادم نمی آید که در شبهای قدر جایی غیر از جلسه حاج آقا مجتبی رفته باشم... من شاگرد حاجآقا نیستم و به هیچ وجه این عنوان را برای خودم درست نمیدانم. من مانند هزاران جوان دیگر از جلسات ایشان بهرهمند میشدم و ارتباط نزدیک بنده با ایشان دو علت دارد: یکی به جهت مؤسسه حفظ و نشر آثار ایشان است و دیگری بحث مداحی در محضر ایشان...».
دغدغه من
یکی از خوبی های مداح تحصیلکرده این است که به مداحی، علمی و تخصصی نگاه می کند. یعنی فقط ذوق و عشق و شور را کافی نمی داند. رصد کردن مداحان مختلف ، ارتباط با آنها ، ارتباط دایمی با شاعران ، تسلط به چند زبان، تمرین و تمرین و تمرین و ... سبب می شود کارش اگرچه دیرتر اما درست و حسابی به نتیجه برسد. «مطیعی» در مداحی هایش البته به فراتر از کشورخودمان فکر می کند و حتی از صدور انقلاب سخن می گوید. برای خواندن نوحه های عربی ، ارتباط با مردم عراق ، لبنان و بحرین ، روزها و روزها وقت می گذارد ، مشورت می کند ، اشعار و سبک خواندنش را بالا و پایین می کند تا به نتیجه دلخواهش برسد. تازه جدای از مسلمانان کشورهای عربی به فکر خواندن با زبان ترکی برای مردم کشور آذربایجان هم هست. سال 93 گفته بود: یکی از مهمترین دغدغه های من، مردم شیعه آذربایجان هستند که امیدوارم بتوانم پیام انقلاب اسلامی را به زبان ترکی به آنها منتقل کنم.
منبر نمی روم
سفارشی خوان نیست . کمتر مصاحبه می کند و اهل رفتن به این مجلس و آن محفل نیست. معتقد است «مداح قطعا باید با مجامع علمی ارتباط داشته باشد و دوره اصول عقاید ببیند. در شرایط کنونی هر چیزی که خوانده می شود را مردم پسند نمی کنند و باید بسیار دقت نظردر این خصوص داشت...». به عالم سیاست که می رسد بازهم دقیق تر و مصداقی تر حرف می زند: «یکی از این مولفه ها، عدم انفعال در برابر مسائل سیاسی و روز دنیا است ... البته این را که مداح منبر برود و نقش منبری را ایفا کند، تحلیل سیاسی در جلسات داشته باشد، به هیچ عنوان قبول ندارم. زبان مداح شعر و روضه است و اگر هم از این خارج شود دیگر مداح نیست، منبری است».
خاطره تلخ
دوشنبه ای که گذشت ، اگرچه شعری سیاسی و اجتماعی خواند اما منبر نرفت. منتقد های با انصاف نه شعرش را نقد کردند و نه جنجال راه انداختند. تنها از این گفتند که عید و جشنی مانند عید فطر ، پیش از آغاز نماز ، با حضور مسئولان زیادی که در« صف اول» نشسته بودند، زمان و جای مناسبی برای چنین شعری نبود. شاید همین انتخاب نامناسب سبب شد هوچی های عالم سیاست ، جنجال سازهای داخلی و ... «مطیعی» و شعرش را بکشانند به ورطه حاشیه سازی های سیاسی ، فرصت طلبها از آن چماق بسازند برای زدن بر سر این و آن و از آن همه شیرینی و حلاوت یک عید دوست داشتنی و از اشعار خوانده شده فقط یک خاطره تلخ باقی بماند و بس
نظر شما